|
یک شنبه 16 تير 1392برچسب:, :: 18:11 :: نويسنده : SooGooLii
امشب گلویم آنقدر بغض دارد
کـــــــــه مجالی برای نفس کشیدن ندارم .
امشب
نفس کشیدن را بی دلیل میدانم اصلا حوصله ام به نفس کشیدن هم نمیکشد
چه برسد به نوشتن مشتی سکوت…
یـک خـسـته بـغــض کـرده
طاقت این بغض قدیمی را ندارم…
چقدر دلم هوای تو را کرده
گلویم میسوزد بــرای
فریــادی که هر گز از گلویــم رخــت بر نبــست ….
چقد دلم برات تنگ شده ... دارم بازم از دورتر میشم ...
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |